شمال نیوز: مصطفي داننده - روزها براي آيتالله در حال تکرار است. روزهايي که او منتظر حضور فردي صلاحيت دار براي تکيه زدن به صندلي رياست مجلس خبرگان است. روزهايي که براي رئيس جمهور اسبق ايران تداعي کننده روزهاي بعد از درگذشت آيتالله مشکيني و انتخابات رياست جمهوري سال 84 است. به ياد داريم روزهايي را که هاشمي رفسنجاني در جريان انتخابات رياست جمهوري دوره نهم، بارها اعلام کرد که اگر فردي که مدنظرم است و توانايي تکيه زدن به صندلي رياست قوه مجريه را دارد وارد کارزار شود، من براي اين پست نامزد نخواهم شد.
بعد از درگذشت آيتالله مشکيني، نيز با همين شيوه هاشمي رفسنجاني اعلام کرده بود اکر افرادي مانند آيتالله مهدوي کني و يا آيتالله واعظ طبسي وارد ميدان شوند، او براي پست رياست مجلس خبرگان نامزد نخواهد شد.
حالا بعد از درگذشت آيتالله مهدوي کني، بازهم هاشمي رفسنجاني در ميداني انتخابي سخت قرار گرفته است ولي اينبار نگفته است اگر زيد يا امر بياييد نخواهم آمد بلکه اينبار صريح اعلام کرده است:« درصورتيکه بعضي افراد که آنها را براي رياست خبرگان صالح نميدانم قصد کانديدا شدن داشته باشند،آمادگي خود را براي کانديداتوري رياست اين مجلس اعلام خواهم کرد.»
اين سخنان هاشمي يک تفاوت بزرگ با سال 84 و 86 دارد و آنهم اين که پير سياست ايران، حضور نيافتن خود را منوط به حضور اشخاص شاخصي نکرده است بلکه شرط حضور پيدا نکردن خود را نامزد نشدن صلاحيت ندارها براي رياست مجلس خبرگان اعلام کرده است.
اين به خوبي نشان ميدهد که آيتالله از سوي عدهاي در مجلس خبرگان احساس خطر ميکند. مسير کشور در هشت سال گذشته و پررنگ شدن گفتمان تندروي در مقابل گفتمان اعتدال، هاشمي رفسنجاني را برآن داشته است تا از تکرار اين گفتمان در کشور جلوگيري کند.
هنوز هم بسياري روزهاي پر تنش دهه 80 ايران را فراموش نکردهاند. روزهايي که جريان تازه سردرآورده در سپهر سياست ايران عنان کار را به دست گرفتند و تلاش کردند تا از هر طريقي شده کشور را از مسير خود خارج کنند. آنها هم به قوه مجريه هم به قوه مقننه نفوذ کردند و شرايطي را رقم زدند که حتي در سالهايي ابتدايي انقلاب نيز شاهد آن نبوديم. اين افراد که خود را انقلابي تر از انقلابيها معرفي ميکنند، تمام جريانهاي سياسي مقابل خود را خارج شده از مسير انقلاب و ولايت ميدانند و اعتقاد دارند که به غير از آنها کسي به حق نيست. آنها گفتمان بداخلاقي، بي احترامي به بزرگان و ضربه زدن به آرمانها انقلاب را به نام انقلابي بودن نهادينه کردند که حاصل آن مشکلات کشور در روزهاي اخير و برخي ناهنجاريهاي اجتماعي است.
اين گروه خود را به حق ميدانستند و در جريان انتخابات رياست جمهوري 92 نيز اعلام کردند که نامزد مورد نظر ما «تنها» فرد اصلح براي رياست جمهوي ايران است.
آيتالله هاشمي که بنا بر گفته خودشان از همان روز اول يعني در سال 84 مخالف اين گفتمان بود و هنوز هم هست به خاطر تکرار نشدن حوادث گذشته، به ويژه در زماني که دولت در دست سياستمدار معتدلي به نام حسن روحاني است، ميخواهد مجلس خبرگان نيز به دور از افراط گرايي اداره شود.
رياست مجلس خبرگان هميشه برعهده کساني بوده است که مورد احترام تمام گروههاي سياسي اعم از چپ و راست بوده است. آيتالله مشکيني، آيتالله هاشمي و آيتالله مهدوي کني هر سه از چهرههاي پرنفوذ و مورد احترام گروههاي سياسي بوده اند و الان نميشود تصور کرد فردي بر اين کرسي تکيه بزند که برخلاف اين سنت رفتار کند. رياست مجلس خبرگان بايد نماد اعتدال در نظام جمهوري اسلامي باشد و اين مهم ترين درخواست آيتالله از رئيس آينده اين مجلس است.
مسئلهاي که بنا بر رفتار شناسي هاشمي رفسنجاني قابل پيش بيني است اين معناست که اگر آيتالله احساس کند با حضور افرادي اعتدال در انقلاب اسلامي در خاطر خواهد افتاد وارد عرصه رقابت خواهد شد و همانگونه آيتالله حائري شيرازي در يکي از برنامههاي صداوسيما اعلام کرد:«هرکسي با آقاي هاشمي رقابت کرد،شکست خورد؛ آقاي جنتي آمد نشد، ديگران آمدند،نشد. آقاي مهدوي نيزبه دليل اينکه آقاي هاشمي به احترام آمدن ايشان کانديدنشد،برگزيده شد.بعدها آقاي مهدوي گفت آقاي هاشمي اين منصب رابه من تفويض کردند.»
داستان نامزد شدن مرحوم آيتالله مهدوي کني براي رياست مجلس خبرگان و عدم رقابت آيتالله هاشمي ايشان از يک طرف و اصرار ايشان براي رقابت با ديگران به خوبي بيانگر قدرت پيش بيني رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام است.